سروشسروش، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

سروش

یه خبر داغ دارم

خداجونم شکرت اولین مروارید گل پسرم در اومد.     سروش قشنگم اولین دندونت در تاریخ 11/11/92 وقتیکه چهار ماه وبیست روزه بودی     در اومد.عزیز دلم جای     دندونت خیلی درد میکنه.تو این روزا بخاطر دندونت خیلی گریه میکنی.مادر زحمت کشید وبرات آش دندونی تو     پخت وبین فامیل تقسیم کردیم ولی تو انقد گریه کردی که بکلی یادم رفت عکس بگیرم   حیف شد....     دندون دوم پسرم شیش روز بعد در اومدیعنی در تاریخ17 بهمن...       سروش جانم دیووووووووووووووووووووووووووووووووووونتم ماه من.          ...
30 بهمن 1392

عکسای چهار ماهگی

مامانی من شیر میخوام     تواین عکس چشای سروش واردک مث هم شده سروشی بعد حموم ای جونم اینجا لپات خوردنیه ها...... ...
2 بهمن 1392

بوی فرنی

آخ که چه بوی خوبی توی خونمون پیچیده :22دی وقتی که مامانی وسروش با  مادروبابابزرگ رفتیم مرکز بهداشت تا واکسن  چهار ماهگی سروشم رو بزنن خانمه بهمون گفت که میتونید به شاه پسر فرنی بدی وای که چقدر ذوق کردم از اون روز هرروز برات درست میکنم وتو هم خیلی دوست داری وبا علاقه میخوری.الهی مامی فدات بشه نفس من دیگه میتونه غذا بخوره ا     اینم من وبابایی هستیم که برا غذا خوردن گل پسرمون شادی میکنیم ...       آرزو کنید... آرزو کنيد که ذوب شويد و همچون جويباري باشيد که با شتاب مي رود و براي شب آواز مي خواند. آرزو کنيد که رنج بيش از حد مهربان بو...
25 دی 1392

غلت زدن گل پسرم

سروش جانم در ساعت 20 دقیقه بامداد روز 18 دی وقتیکه سه ماه و بیست وشیش روزش بود اولین غلت خوشگلشو برا مامان وبابایی زد و ما کلی خوشحال شدیم الهی مامانی فدات بشه واسه پیشرفتات از شادی تو پوست خودم نمیگنجم آخه شاه پسر من خیلی باهوشه .   عکسای تلاش گل پسرم واسه غلت زدن     این خوشگلارو که میبینید بچه های خاله پرستو هستن اسمشونم نازنین و محمد جواد     پسرم جاده ی موفقیت سر راست نیست پیچی وجود دارد به نام شکست دور برگردانی به نام سر در گمی سرعت گیرهایی به نام دوستان چراغ قرمز هایی به نام دشمنان چراغ احتیاط هایی به نام...
22 دی 1392

تولدسروش

سلام امید زندگیم سروش جانم مامانی تصمیم گرفته دل نوشته هاشوبرات تواین وبلاگ بنویسه تابرات یادگاری بمونه.پسرم تمام خاطرات قشنگ تو برات مینویسم تا بدونی چقدر برام عزیزی   چشمانت رابرای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی میبویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش می خواهم حالا با تمام وجود میگویم دوستت دارم ...
11 دی 1392

چند تا عکس از تولد تا سه ماهگی

وقتی که به تو نگاه میکنم نمی تونم وجود خدا رو منکر بشم آخه فقط خدا میتونسته موجودی به زیبایی وحیرت انگیزی توخلق کرده باشه . عاشقتم               پسرقشنگم هروقت خواستی بدونی چند تا دوست دارم انگشت بذار رو نبضت اونموقع میبینی دوستداشتنم تمومی نداره ...
11 دی 1392

تولد تا سه ماهگی

مینویسم برایت نه بخاطر عادتی که به نوشتن دارم به این خاطر مینویسم که برایت بماند به یادگار کودکم.اولین خنده های خوشگلت وقتی چهل روزه شدی شروع شد وای که چه لذتی داره وقتی  بهم لبخند میزنی فدای تو بشم من مامانی دو ماهه که شدی به آغوش عادت کردی باید تورو توش میزاشتیم وتوهم اطرافتو نگاه میکردی واگه از آغوش درت می آوردیم گریه میکردی عزیزدلم سه ماهه که شدی مامانی رو خوب میشناسی وهرجا که من رد میشم باچشای خوشگلت رد من و دنبال میکنی و صداهای خوشگلی از خودت در میاری  بوف میکنی ها میگی آقا میگ ...
7 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سروش می باشد